خنده کده

خنده کده

تبلیغات در سایت ما
تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما

تبلیغات سایت

مد

اسمش شد مــُــــد !!!
شلوار لی را برایمان فرستادند ...
اول زیاد هم بــَــد نبود !!!
بعد شد آفــَـــت غیرت و حیا !!!
پسرانه اش از بــــالا کوتاه شد !
و ...
دخترانه اش از پــایین !
چــــــادر شد مانتوهای بلــند ...
مانتوها ذره ذره آب رفت !!!
حالا دیگر باید آن را بلــــــوز نامید !!
چــــادر ، چــادری ها هم کم کم تبدیل به شنــــل شده !!
یا آنقــــدر نازک که ...
بودنش طعنه ایست به نبودنش ...!!!
حالا که دیگر شـلـــوار جایش را به ســاپـــورت داده !!!
روسری ها هم که از عقب و جلو آب رفتــه !
مــــانده ام فردا فرزندان این نســــل هنـوز هم
" مـــــــــادر " را اسوه پاکی و " پـــــــدر " را مظهر مردانگی میدانند ؟!
کـــــاش مردان حرمت مـــرد بودنشان را بدانند ...
و زنـان شوکت زن بودنشان را ....
کـــــاش مردان همیــشه مـرد باشند و زنـان همیــشه زن ...
آنگاه نه روز " زن " داریم و نه روز " مـرد "
بلکه هر روز ، روز " انــــســـانــیــــت " اسـت . . .

چند نکته خوب واسه دوستای خوب!!...

یادت باشه تا خودت نخوای هیـچ کس نمیتونه زندگیتو خراب کنه !

 یادت باشه که آرامش رو باید تو وجود خودت پیدا کنی!

 یادت باشه خدا همیشه مواظبته!

 یادت باشه همیشه ته قلبت یه جایی برای بخشیدن آدما بگذاری ...

❣❥❣
 .منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش...اشکهایت را با دستهای خودت پاک کن؛

.زبان استخوانی ندارد اما آنقدر قوی هست که بتواند قلبی را بشکند،مراقب حرفهایمان باشیم!

.به کسانی که پشت سر شما حرف میزنند بی اعتنا باشید،آنها به همانجا تعلق دارند،یعنی دقیقا"پشت سر شما!

.گاهی در حذف شدن کسی از زندگیتان حکمتی نهفته است. اینقدر اصرار به برگشتنش نکنید! 

 .آدما مثل عکس هستن،زیادی که بزرگشون کنی کیفیتشون میاد پایین!

.زندگی کوتاه نیست،مشکل اینجاست که ما زندگی را دیر شروع میکنیم!
دردهایت را دورت نچین که دیوارشوند،
زیرپا یت بچین که پله شوند…%%%

.هیچوقت نگران فردایت نباش،
خدای دیروز و امروزت،فرداهم هست…

《فرداهایت قشنگ》

لباسها در آب کوتاه میشوند و برنجها دراز.

در درازای زندگی لباس باش ودرپهنای آن برنج

و اگر عمق این پیام را نفهمیدی

بدان که تنها نیستی، چون منم نفهميدم!

ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺷﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻫﻮﯾﯽ ﺩﻭﯾﺪ
ﺁﻫﻮ ﺩﻭﯾﺪ ﻭ ﺩﻭﯾﺪ ﺳﭙﺲ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺷﯿﺮ ﮔﻔﺖ :
ﺑﺲ ﺍﺳﺖ ﺑﯽ ﺭﺣﻤﯽ
ﻫﻤﺶ ﺷﮑﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻦ
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺷﯿﺮﻭ ﺩﯾﺪﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﺎﺭﺕ ﺷﺎﺭﮊ ﻣﯿﺨﺮﻩ !

رفتم بانک رو دسته صندلی نوشته بود وقتی زلزله اومد پشت صندلی رو نگاه کنید.
پشت صندلی رو نگاه کردم. نوشته بود:
الان نه خره٬ وقتی زلزله اومد....

چقدر ملت خلاقی داریم.

ثروت بهتر از علم است..

ثروت بهتر از علم است..

معلم پسرک را صدا زد تا انشایش با موضوع علم بهتر است یا ثروت را

بخواند، پسرک با صدای لرزان گفت:

ننوشته ام... معلم با خط کش چوبی پسرک را تنبیه کرد و او را پایین کلاس پا در هوا نگه داشت

پسرک درحالی که دستهای قرمز و باد کرده اش را به هم می  مالید زیر لب گفت:

 

 

 

آری ثروت بهتر است چون اگر داشتم دفتری می

خریدم و انشایم را می نوشتم

مادر

 

 

مادر

 

ساعت 3 شب بود كه صداي تلفن , پسري را از خواب بيدار كرد...

 

 

پشت خط مادرش بود.....

 

 

پسر با عصبانيت گفت:چرا اين وقت شب مرا از خواب بيدار كردي؟

 

 

مادر گفت:25 سال قبل در همين موقع شب تو مرا از خواب بيدار كردي.

 

 

فقط خواستم بگويم تولدت مبارك پسرم.

 

 

پسر از اينكه دل مادرش را شكسته بود تا صبح خوابش نبرد.

 

 

صبح سراغ مادرش رفت.

 

 


 

وقتي داخل


خانه شد مادرش را پشت ميز تلفن با شمع نيمه سوخته يافت.

 

ولي مادر ديگر در اين دنيا نبود.....

جالبه حتما بخونید

روزی یک مرد ثروتمند ، پسر بچه کوچکش را به یک روستا برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند ، چقدر فقیر هستند . آنان یک روز یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند .
در راه بازگشت و در پایان سفر ، مرد از پسر بچه پرسید : نظرت درباره مسافرتمان چی بود ؟
پسر پاسخ داد : عالی بود پدر !
پدر پرسید : آیا به زندگی آنان توجه کردی ؟
پسر پاسخ داد : فکر می کنم !
و پدر پرسید : چه چیزی از این سفر یاد گرفتی ؟
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت : فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا . ما در حیاطمان یک فوراره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد . ما در حیاطمان فانوس هایی تزیینی داریم و آنها ستارگلان را دارند . حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود ، اما باغ آنها بی انتهاست !
در پایان حرف های پسر ، زبان مرد بند آمده بود . پسر اضافه کرد : متشکرم پدر که من نشان دادی ما واقعا چقدر فقیر هستیم

 

قلب

قلب "مهمانخانه نیست که آدمها بیایند ،دو سه ساعت یا دو سه روز در آن بمانندوبعد بروند،
قلب لانه گنجشک نیست که در بهار ساخته شود ودر پاییزباد آن را باخودش ببرد،"قلب"راستش را نمیدانم چیست اما این را میدانم که فقط جای آدمهای خیلی خوب است،"قلب "چاه دلخوری نیست که به وقت بد خلقی،سنگریزه ای بیندازی تا صدای افتادنش را بشنوی!
"قلب "آیینه ای ست که با هر شکستن ،چند تکه میشود ویکپارچگی اش از هم میپاشد...
"قلب"قاصدکی ست که اگر پرهایش را بچینی،دیگر به آسمان اوج نمیگیرد،
"قلب"برکه ای ست که آرامشش به یک نگاه به هم میخورد،
"قلب" اگر بتواند کسی را دوست بدارد،خوبی ها وحتی زخم زبانهایش را نقش دیوارش میکند،
حال اینکه قلب چیست ،بماند!
فقط این را میدانم؛"قلب "وسعتی داردبه اندازه حضور خدا...
من حرمی مقدس تر از قلب سراغ ندارم...

نسل سوخته

سم الله...

می گفت
مانسل "غیرت روی خواهر" و "روشنفکری روی دوست دختریم"
نسل کادوی یواشکی
نسل پول ماهانه vpn
نسل شینیون زیر روسری
نسل خوابیدن با sms 
نسل درددل با غریبه مجازی
نسل جمله های کوروش و دکتر
نسل ترس ازمنکرات
نسل سوخته !!!


حالا من برایش می گویم
ما نسل غیرتیم روی وطن، ناموس، دیــــن
نسل نمازشب یواشکی 
نسل پول ماهانه صدقه
نسل چــادر روی روسری
نسل خوابیدن بانوای حسیـــــن(ع)
نسل درددل با بی بی 
نسل جمله های آقــا و شهـــدا
نسل ترس ازشیطان
نسل شکفتن
مولا...
نمی گذارم نسلی راکه تـــو صاحبشی
نسل سوخته بنامند
نسل غربتـــ بچه شیعه...

 

دل نوشت: ما نسل سکوتیم، نسل سوختن و دم نزدن، نسل غربت بچه شیعه ...

چند دروغ رایج بین ما ایرانیان امروز :

چند دروغ رایج بین ما ایرانیان امروز :

-کار که عار نیست!

-پول که شخصیت نمیاره!

-تلاش کنی به هرچی که بخوای می رسی!

- پول چرک کف دسته !

-بچه دختر ، پسرش فرق نمیکنه!

-و پر کاربردترین دروغ :پشت تلفن"اونم سلام میرسونه" ...

و مهمترین دروغ " نابرده رنج ، گنج میسر نمی شود !!!"

لیسانس

جوانی از بیکاری رفت باغ وحش پرسید:استخدام دارید؟

یارو گفت مدرک چی داری؟ گفت دیپلم!

یارو گفت یه کاری برات دارم،

حقوقشم خوبه پسره قبول کرد.

یارو گفت :

ما اینجا میمون نداریم میتونی بری توی پوست میمون

تو قفس تا میمون برامون بیاد!

چند روزی گذشت یه روز جمعه که شلوغ شده بود،

پسره توی قفس پشتک وارو میزد

از میله ها بالا پائین میرفت.

جوگیر شد زیادی رفت بالا از اون طرف افتاد تو قفس شیره!

داد زد کمککککککککک

شیره افتاد روش دستشو گذاشت رو دهنش گفت،

آبرو ریزی نکن من لیسانس دارم